۲۱۸ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۹۶ - مخترع

شد بلا چشم تو ای گلرخسار
نقطه زیر بلا خال عذار

اینکه در جان و دل آتش زده ای
دل ازین هست به جان منت دار

باده لعل لبت پیش نظر
از چه شد چشم تو در عین خمار

جلوه سرو روان تو حیات
دهد اما کشدم در رفتار

ساقیا ساغر عیشت چو پر است
نوش و نوشان به زمین برمگزار

بلبل ار شیفته گلشن گشت
دید در هر گلش اما صد خار

فانیا از چمن دهر ببر
شاخ امید که آن نارد بار
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۹۵ - مخترع
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۹۷ - تتبع خواجه
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.