هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق و درد ناشی از آن سخن می‌گوید. او از مستی و باده‌نوشی برای فراموشی درد عشق یاد می‌کند و از چشم سیاه معشوق و سوگ‌وارگی خود می‌نالد. همچنین، به وعده‌های عاشقانه‌ای اشاره دارد که هرگز فراموش نخواهد شد، هرچند ممکن است تحقق نیابند. در پایان، شاعر به فلسفه‌ی فنا و پذیرش تقدیر اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و فلسفی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، اشاره‌هایی به مستی و درد عشق دارد که مناسب سنین بالاتر است.

شمارهٔ ۲۰۵ - تتبع مخدوم

یا رب چه بلائیست که آن شوخ قدح نوش
هر باده که با غیر خورد من روم از هوش

از بسکه سبوی در میخانه کشیدم
شد چون کف دست شترمست مرا دوش

آن چشم سیه را نبود حاجت سرمه
در سوگ قتیلان غمش گشته سیه پوش

بود ارچه مرا وعده وصل تو ببازی
هرگز نکنم لذت آن وعده فراموش

پنهان سخنم هست بآنشوخ ولیکن
کو زهره آنم که برم لب سوی آن گوش

فانی اگرت دعوی آئین فنا هست
از رفته تأسف مخور از نامده مخروش
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۰۴ - مخترع
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۰۶ - مخترع
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.