هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق و فنا سخن می‌گوید و بیان می‌کند که از خاک شدن و نابودی در راه عشق هراسی ندارد. او از ضعف جسمانی خود می‌گوید اما روحش همچون خاشاک بر آب شناور است. شاعر از سوزش دل و جان در آتش عشق گلایه می‌کند و امیدوار است که با وجود رنج‌ها، به وصال معشوق برسد. در نهایت، او به فنا و نابودی همه چیز در باغ عشق اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عرفانی و عاشقانه‌ای است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای عمیق نیاز به درک و تجربه بیشتری دارد.

شمارهٔ ۲۰۹ - تتبع خواجه

اگر تو جرعه فشانی کمی بریز به خاک
مرا ز خاک شدن در طریق عشق چه باک

به می فتاده ام اما ز ضعف جسم درو
نیم غریق و روانم بر آب چون خاشاک

باشک دیده بشستم ز غیر رخ بنمای
که جز پی نظر پاک نیست منظر پاک

فغان که جان و دلم سوخت ساقی گلچهر
گهی ز آتش می گه ز روی آتشناک

سرم زدی و خوشم بر امید پا بوست
اگر ببندیش ای شهسوار بر فتراک

وزد چو صرصر عشق آنزمان رود به عدم
بسان اخگر و خاکستر انجم و فلاک

ز غنچه و گل باغ فنا مگر فانی
نشان دهد با دل چاک و خرقه صد چاک
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۰۸ - در طریق مخدوم
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۱۰ - تتبع میر
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.