۱۹۲ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۰۸ - در طریق مخدوم

نهاد پیر مغان بر کفت چو باده صاف
به عذر توبه دگر خویشرا مدار معاف

ز چاک پیرهنم دوختن چه سود ایدل
مرا که گشته ز تیغ فراق سینه شکاف

شکست قلب همه اهل عشق مژگانت
ازان سبب که صف آراسته چون اهل مصاف

به درس عشق در آ صوفیا چو مطلوبت
نگشت فتح ز مفتاح و کشف از کشاف

تمام دفتر آداب عشق یک حرف است
سخن دراز کشید از نزاع اهل خلاف

مرا رضای تو و دیر به ز کعبه و زهد
که گفته اند که بالای طاعتست انصاف

طریق بیخودی از فانی و خودی از شیخ
که این زلا همه گه نکته راند آن از لاف
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۰۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۰۹ - تتبع خواجه
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.