هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از درد عشق، هجران و رنج‌های دل سخن می‌گوید. شاعر از عشق و جفای معشوق، ناملایمات روزگار و بی‌وفایی دنیا شکایت دارد، اما در عین حال به امید رحمت و وصال باقی می‌باشد. او از غم‌های دل و چشم‌های اشکبار خود می‌گوید و در نهایت به فناپذیری دنیا و رسیدن به حریم باقی اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه، همراه با اصطلاحات ادبی و فلسفی، درک این شعر را برای مخاطبان زیر 16 سال دشوار می‌سازد. همچنین، مضامین مربوط به رنج و هجران ممکن است برای سنین پایین سنگین باشد.

شمارهٔ ۲۱۳ - مخترع

زهی از جلوه بالای رعنایت بلا بر دل
ز هر یک تار مشکین طره ات صد ابتلا بر دل

چنان کز کثرت باران نیسان بشکند غنچه
کشاید از تو هر چند آیدم تیر جفا بر دل

چو روز آید شود طغیان او در عشق صد چندان
اگر چه منع را هر شب کنم صد ماجرا بر دل

دل و چشمم هلاکت گشته و تو جلوه گر در چشم
روا نبود که این بیداد را داری روا بر دل

فلک اهل وفا را چون همیشه دارد آزرده
خوشم زان بی وفا آزار گر آید مرا بر دل

ز روی مردمی رطل گرانم دار ای ساقی
که از نامردمان دهر دارم غصه ها بر دل

به چشم رحمت و دلسوزیم بینی اگر دانی
که از هجرت چها بر چشم من آمد چها بر دل

عجب نبود رسیدن در حریم باقی ای فانی
اگر خود گفته ای قطع بیابان فنا بر دل
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۱۲ - اختراع
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۱۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.