هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از احساسات عمیق خود درباره عشق، گناه، توبه و شرمندگی سخن می‌گوید. او با اشاره به مکان‌هایی مانند دیر مغان و استفاده از نمادهایی مانند زنار گبر، حالات روحی و عاطفی خود را بیان می‌کند. شاعر از عشق و رنج‌های آن می‌گوید و از ساقی درخواست می‌کند تا با نوشیدن شراب، شرمندگی‌هایش را تسکین دهد.
رده سنی: 16+ متن شامل مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، اشاره به مصرف شراب و مفاهیم مرتبط با گناه و توبه نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۲۲۰ - تتبع مخدوم

باز در دیر مغان آه و فغان آورده ام
عالمی را از فغان خود به جان آورده ام

از گناه توبه با زنار گبر خویش را
دست و گردن بسته در دیر مغان آورده ام

هر چه میخواهی باین رسوا بکن ای مغبچه
کانچنان کت خواستی دل آنچنان آورده ام

لطف پیر دیر هست افزون ز جرم من ازان
ار کند شرمنده سر بر آستان آورده ام

ساقیا رطل گرانم ده که از شرمندگی
سر بزیر افکنده خود را سر گران آورده ام

گر چه از نام و نشان آزادم اما داغ عشق
بر جگر از بی نشانیها نشان آورده ام

لایقالی گفته سر عشق را چون پیر دیر
فانیا چون گویم ار صد داستان آورده ام
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۱۹ - تتبع بعضی عزیزان
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۲۱ - تتبع خواجه
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.