هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق، مستی و بی‌خویشی سخن می‌گوید. او خود را غرق در شراب و عشق توصیف می‌کند و از بیگانگی با خویشتن و آشنایان می‌گوید. تمایل به فنا در راه معشوق و رسیدن به او از مضامین اصلی این شعر است.
رده سنی: 18+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر دشوار است. همچنین، اشاره به مستی و می‌نوشی ممکن است برای سنین پایین مناسب نباشد.

شمارهٔ ۲۲۲ - مخترع

منکه مخمور سحرگاه به میخانه روم
شام سرمست و غزلخوان سوی کاشانه روم

روز از ساغر می چونکه به بندم پیمان
نا شده شب به سر ساغر و پیمانه روم

آشنایان خرابات مرا نشناسند
بسکه از خود به سوی میکده بیگانه روم

طایر قدسم و خال رخ یارم هوس است
سوی گلزار جمالش پی آن دانه روم

شب ملولند مغ و مغبچه از من که به دیر
همه با عربده و نعره مستانه روم

جانب باغ روند اهل تنعم چو ز عشق
منکه ویران شده ام جانب ویرانه روم

فانیا جز به فنا ره نتوان برد به دوست
این محالست که من عاقل و فرزانه روم
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۲۱ - تتبع خواجه
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۲۳ - تتبع خواجه
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.