هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از غم و عشق سخن میگوید، از رنجهای عاشقی و آرزوی روشنایی در تاریکیهای زندگی. او از دوستیهای نابجا و دشمنی با خود میگوید، اما در نهایت به عشق و مینوشی به عنوان راهی برای فرار از رنجهای دنیا اشاره میکند.
رده سنی:
18+
محتوا شامل مفاهیم عمیق عرفانی، عشق و غم، و اشاره به مصرف شراب است که برای درک کامل نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد.
شمارهٔ ۲۲۳ - تتبع خواجه
کنج تاریک غمت را تا بکی مسکن کنم
باشد از شمع رخت آن خانه را روشن کنم
گر توان کردن می گلرنگ در کوی تو نوش
خار در چشمم اگر یاد گل و گلشن کنم
دشمن جان خودم کز تو به لاف دوستی
دوستان خویش را با خویشتن دشمن کنم
بنده آزادگانم زان سبب در باغ دهر
طوف پای سرو میل قامت سوسن کنم
ساقیا می ده زمانی تا کشم لحن نشاط
تا بکی از محنت اهل زمان شیون کنم
زهد عجب افزود این دم کز پی کسب فنا
می پرستی پیشه سازم عشق بازی فن کنم
فانیا از لاف مردی به بود افتادگی
چاره این لاف از یک جام مردافکن کنم
باشد از شمع رخت آن خانه را روشن کنم
گر توان کردن می گلرنگ در کوی تو نوش
خار در چشمم اگر یاد گل و گلشن کنم
دشمن جان خودم کز تو به لاف دوستی
دوستان خویش را با خویشتن دشمن کنم
بنده آزادگانم زان سبب در باغ دهر
طوف پای سرو میل قامت سوسن کنم
ساقیا می ده زمانی تا کشم لحن نشاط
تا بکی از محنت اهل زمان شیون کنم
زهد عجب افزود این دم کز پی کسب فنا
می پرستی پیشه سازم عشق بازی فن کنم
فانیا از لاف مردی به بود افتادگی
چاره این لاف از یک جام مردافکن کنم
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۲۲ - مخترع
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۲۴ - تتبع میر در رنگ خواجه
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.