۲۴۱ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۴۹ - تتبع خواجه

در خرابات مگو کام چه خواهد بودن
در رخ مغبچه و جام چه خواهد بودن

ساقیا جام می آغاز بکن چون کس را
نیست معلوم که انجام چه خواهد بودن

صبحدم جام چو خورشید به دستم ده ازانک
روشنم نیست که تا شام چه خواهد بودن

ایکه گویی ز کف ساقی گلچهره مگو
چه بود جز می گلفام چه خواهد بودن

جام می خواه که یک لحظه به کامی برسی
دانی آخر که بناکام چه خواهد بودن

من دعا گویم و گوید که مرادت چه بود
به جز از یک دو سه دشنام چه خواهد بودن

گویی از کعبه خیالت چه بود ای فانی
جز سوی کوی تو اسلام چه خواهد بودن
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۴۸ - تتبع خواجه
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۵۰ - تتبع امیر سهیلی
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.