۱۸۰ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۷۹ - تتبع خواجه

باز در کوی مغان عاشق مستم جایی
نی ز خویشم خبر و نی ز کسم پروایی

ایکه رسوایی من میطلبیدی خوش باش
که ز عشقت نتوان یافت چو من رسوایی

مست در دیر بهر نغمه که از عشق کشند
دستی افشانم ازان حالت و کوبم پایی

خواریم بین که به بزم دگران باید شد
آرزو گر شودم صحبت بزم آرایی

پیر و برنا اگرم طعنه زنانند چه عیب؟
منکه پیرانه سرم شیفته برنایی

یار با غیر کشد باده بگو من چه کشم
جز به بد حالی خود ناله واویلایی

فانیا نیست به جز تفرقه ز ابنای زمان
گر کشی رخت به سر حد فنا آسایی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۷۸ - مخترع
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۸۰ - تتبع میر
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.