هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق و مستی و رسوایی ناشی از آن سخن می‌گوید. او خود را غرق در عشق و بی‌خبر از خویش و دیگران توصیف می‌کند و از رسوایی خود با افتخار یاد می‌کند. همچنین از تنهایی و رنج‌های عشق و بی‌اعتنایی دیگران به حالش شکایت دارد. در نهایت، به ناپایداری دنیا و جدایی از ابنای زمان اشاره می‌کند.
رده سنی: 18+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین استفاده از واژگان و مفاهیم پیچیده‌ی ادبی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد.

شمارهٔ ۲۷۹ - تتبع خواجه

باز در کوی مغان عاشق مستم جایی
نی ز خویشم خبر و نی ز کسم پروایی

ایکه رسوایی من میطلبیدی خوش باش
که ز عشقت نتوان یافت چو من رسوایی

مست در دیر بهر نغمه که از عشق کشند
دستی افشانم ازان حالت و کوبم پایی

خواریم بین که به بزم دگران باید شد
آرزو گر شودم صحبت بزم آرایی

پیر و برنا اگرم طعنه زنانند چه عیب؟
منکه پیرانه سرم شیفته برنایی

یار با غیر کشد باده بگو من چه کشم
جز به بد حالی خود ناله واویلایی

فانیا نیست به جز تفرقه ز ابنای زمان
گر کشی رخت به سر حد فنا آسایی
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۷۸ - مخترع
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۸۰ - تتبع میر
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.