۲۲۲ بار خوانده شده

شمارهٔ ۸

آخر شبی ز لطف سلامی به مافرست
روزی به دست باد پیامی به ما فرست

در تشنگی وصل تو جانم به لب رسید
از لعل آب دار تو جامی به ما فرست

در روزه فراق تو شد شام صبح من
از خوان وصل لقمه شامی به ما فرست

آن مرغ نادرم که غمت دانه من است
چون دانه ام نمودی دامی به ما فرست

وان هندویم که کنیت خاصم غلام تست
ای ترک شوخ نام غلامی به ما فرست

گر رد شدم ز بند غم آزاد کن مرا
ور کرده ای قبولم نامی به ما فرست

آخر توانگری ز وصال و جمال خویش
درویشم ونگه کن و وامی به ما فرست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.