۲۲۶ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۷

چو غنچه وقت سحر حله پوش می آید
نوای بلبل مستم به گوش می آید

گل از کرشمه گری سرخ روی می گردد
چو سرو بسته قبا سبز پوش می آید

به وقت صبح ز باد بهار پنداری
که بوی طبله ی عنبر فروش می آید

ز سوز ناله ی بلبل میان لاله و گل
چو لاله خون دل من به جوش می آید

دلم بنالد و از من خروش برخیزد
چو بلبلی به سحر در خروش می آید

چو عندلیب زند نای و لاله گیرد جام
در آن دمم هوس نای و نوش می آید

به بوی باد سحر کز دیار دوست وزد
دل رمیده ی من باز هوش می آید
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.