هوش مصنوعی:
این متن شعری عاشقانه و غنایی است که در آن شاعر به توصیف معشوق و احساسات خود میپردازد. او از زیباییهای معشوق، مانند ماهرویی و قامت سروی او سخن میگوید و درد عشق و فراق را بیان میکند. همچنین، شاعر از وفاداری و خوشخویی معشوق سخن میگوید و تأکید میکند که عشق او همیشه تازه و نو است.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از اصطلاحات و تشبیهات ادبی ممکن است نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی داشته باشد.
شمارهٔ ۱۸
نه چو رخت ماه سخنگو بود
نه چو قدت سرو سمن بو بود
سرو بنا از بر چشمم مرو
سرو همان به که بر جو بود
دیده زبالای تو جوید بلا
چو نشنیدم که بلا جو بود
بهر تو داریم سرشکی چو می
اشک ندیدیم که بر غو بود
لابه نماید دل خود رای من
تا رخ تو لاله ی خودرو بود
بر دل من ضربت مژگان تو
چون به مثل سوزن و ترغو بود
شمع نحیف توام و هر شبم
زاشک چو خون جامه ی ده تو بود
کهنه کهن تر شود و عشق تو
در دل من هر نفسی نو بود
پیش تو گر سوزم و پروانه وار
پیش توام بیش تکاپو بود
آهوی سیمینی و زآهو بری
خوی پلنگی ز تو آهو بود
از تو که سر تا قدمت نیکوئیست
زشتی کردار نه نیکو بود
خوی بد از یار نداند برید
یار به آنست که خوشخو بود
رنگ نو آموخته ای تا که را
در خور نیرنگ تو نیرو بود
بس که تظلم کنم از جور تو
پیش شه آن روز که یرغو بود
بی سخنی داد ده و داد دم
شاه سخندان و سخنگو بود
سعد ملک ذات که گر بر زمین
نفس فرشته طلبند او بود
نه چو قدت سرو سمن بو بود
سرو بنا از بر چشمم مرو
سرو همان به که بر جو بود
دیده زبالای تو جوید بلا
چو نشنیدم که بلا جو بود
بهر تو داریم سرشکی چو می
اشک ندیدیم که بر غو بود
لابه نماید دل خود رای من
تا رخ تو لاله ی خودرو بود
بر دل من ضربت مژگان تو
چون به مثل سوزن و ترغو بود
شمع نحیف توام و هر شبم
زاشک چو خون جامه ی ده تو بود
کهنه کهن تر شود و عشق تو
در دل من هر نفسی نو بود
پیش تو گر سوزم و پروانه وار
پیش توام بیش تکاپو بود
آهوی سیمینی و زآهو بری
خوی پلنگی ز تو آهو بود
از تو که سر تا قدمت نیکوئیست
زشتی کردار نه نیکو بود
خوی بد از یار نداند برید
یار به آنست که خوشخو بود
رنگ نو آموخته ای تا که را
در خور نیرنگ تو نیرو بود
بس که تظلم کنم از جور تو
پیش شه آن روز که یرغو بود
بی سخنی داد ده و داد دم
شاه سخندان و سخنگو بود
سعد ملک ذات که گر بر زمین
نفس فرشته طلبند او بود
وزن: مفتعلن مفتعلن فاعلن (سریع مطوی مکشوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.