هوش مصنوعی:
این متن شعری عاشقانه است که در آن شاعر از چشمهای معشوق خود سخن میگوید و تأثیر عمیق آنها را بر دل و جان خود توصیف میکند. او از زیبایی و جذابیت چشمهای معشوق و همچنین از درد دوری و نگاههای بد دیگران مینالد.
رده سنی:
15+
این شعر دارای مفاهیم عاطفی و عاشقانه است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسنوسال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از اصطلاحات و تشبیهات ادبی ممکن است برای گروههای سنی پایینتر پیچیده باشد.
شمارهٔ ۴۷
بردی دل من ز چشم مخمور
ای چشم بدان ز چشم تو دور
چشمت مرساد چشم کامروز
در چشم منی چو چشمه نور
ای چشم و چراغ من نگوئی
تا چشم تو از چه گشت مخمور
تا بر رخ تو فتاد چشمم
یک لحظه نئی ز چشم من دور
از چشم بدان بترس زنهار
ای گشته به چشم خویش مغرور
بی چشم تو چشم مجد همگر
شد چشمه خون و هست معذور
ای چشم بدان ز چشم تو دور
چشمت مرساد چشم کامروز
در چشم منی چو چشمه نور
ای چشم و چراغ من نگوئی
تا چشم تو از چه گشت مخمور
تا بر رخ تو فتاد چشمم
یک لحظه نئی ز چشم من دور
از چشم بدان بترس زنهار
ای گشته به چشم خویش مغرور
بی چشم تو چشم مجد همگر
شد چشمه خون و هست معذور
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.