۱۹۴ بار خوانده شده

شمارهٔ ۵۰

ای ز بوس تو نقل من بسیار
وزکنار تو کار من چو نگار

در کنارم نشین و بوسه بده
که ز تو قانعم به بوس و کنار

از خط دوستی مشو بیرون
طوف کن گرد خویش دایره وار

جان نوازی به لعل شکرریز
دلربائی به زلف عنبر بار

از رهت گر روی چو باد آید
برتوان چید عنبر بسیار

دست من برسر است و بر سر من
دامنی می کشی نه بر هنجار

گوش من بر در است و دست جفات
حلقه وارم نشانده بر در زار

یارب آن بخت باشدم که شبی
دامن تو به دستم افتد خوار

یا بود دولتم که آن خم زلف
حلقه گوش من شود یکبار

تا من آوازه در جهان فکنم
از سر عشرتی سنائی وار

زین سپس دست ما و دامن دوست
پس ازین گوش ما و حلقه یار
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.