۲۰۸ بار خوانده شده

شمارهٔ ۵۶

تا کی من از فراق تو رنج و بلابرم
تا چند در هوای تو جور و جفا برم

بر من همه بلا ز دل مبتلا رسد
تا کی من این بلا ز دل مبتلا برم

هر شب ز سوز سینه به دوزخ مدد دهم
هر روز از آب دیده به دریا عطا برم

کس را ز غصه و غم من نیست آگهی
این قصه با که گویم و این غم کجا برم

بیداد تو رسید به جان داوری کجاست
تا پیش او ز غصه خود ماجرا برم

این قصه هم بدان کشد ار تو توئی که من
روزی تظلمی به در پادشا برم

از حد چوبگذرد ستمت ماجرای خویش
سوی جناب خسرو کشورگشا برم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.