هوش مصنوعی: پرندگان با پروانه‌ای که عاشق شمع شده بود صحبت کردند و به او هشدار دادند که این عشق بی‌پایان و ناامیدانه است. اما پروانه، مست و شیفته، پاسخ داد که حتی اگر به وصال شمع نرسد، باز هم در عشق او کامل خواهد بود. سپس، لطف الهی آشکار شد و همه را به مقام قربت و عزت نشاند. در پایان، رقعه‌ای خوانده شد که حال شوریده‌ی آن قوم را نشان می‌داد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

پاسخ پروانه به پرندگان که او را از سوختن منع می‌کردند

جملهٔ پرندگان روزگار
قصهٔ پروانه کردند آشکار

جمله با پروانه گفتند ای ضعیف
تا به کی در بازی این جان شریف

چون نخواهد بود از شمعت وصال
جان مده بر جهل، تا کی زین محال

زین سخن پروانه شد مست و خراب
داد حالی آن سلیمان را جواب

گفت اینم بس که من بی‌دل مدام
گر درو نرسم درو برسم تمام

چون همه در عشق او مرد آمدند
پای تا سر غرقهٔ درد آمدند

گرچه استغنی برون ز اندازه بود
لطف او را نیز رویی تازه بود

حاجب لطف آمد و در برگشاد
هر نفس صد پردهٔ دیگر گشاد

شد جهان بی او حجابی آشکار
پس ز نور النور در پیوست کار

جمله را در مسند قربت نشاند
بر سریر عزت و هیبت نشاند

رقعهٔ بنهاد پیش آن همه
گفت بر خوانید تا پایان همه

رقعهٔ آن قوم از راه مثال
می‌شود معلوم این شوریده حال
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:گفتهٔ مجنون که دشنام لیلی را بر آفرین همهٔ عالم ترجیح میداد
گوهر بعدی:حکایت خطی که برادران یوسف هنگام فروش او دادند
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.