هوش مصنوعی: این شعر از زبان دل شکسته‌ای است که از جدایی و فراق رنج می‌کشد. شاعر از ناتوانی در تحمل درد فراق و ناامیدی از صبر و استقامت می‌گوید. او با تصاویری مانند افتادن در چاه عشق و گشتن دور حوض، احساس سردرگمی و درماندگی خود را بیان می‌کند. در نهایت، آرزو می‌کند که هیچ‌کس چنین دل پریشانی را تجربه نکند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و رنج‌های عاطفی است که درک آن‌ها برای سنین پایین‌تر دشوار است. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نامفهوم باشد.

شمارهٔ ۸۱

ای دل چه اوفتادت کزما جدا فتادی
چونی چه پیشت آمد آخر کجا فتادی

گفتی صبور باشم امروز در جدائی
از جاده صبوری حالی جدا فتادی

از مدت فراقش یک هفته بیش نگذشت
در ششدر غم آخر زینسان چرا فتادی

برخاستی به دعوی با هجر دست سودی
بی هیچ دستبردی حالی ز پا فتادی

از قعر چاه عشقت یکباره پر کشیدم
بس گرد حوض گشتی تا باز جا فتادی

اندیشه صبوری در وصل باشد آسان
امروز صابری کن کاندر بلا فتادی

زینسان دل پریشان هرگز مباد کس را
تو از میان دلها خود چون به ما فتادی
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.