هوش مصنوعی: شخصی در خواب با جوامردی دیدار می‌کند و از وضعیت ناامیدانه خود سخن می‌گوید. او از ضعف، نومیدی و عجز خود می‌گوید و از خداوند طلب رحمت و بخشش می‌کند. او خود را بی‌چاره، بی‌دل و بی‌نوا توصیف می‌کند و از حیرانی و سرگردانی در زندگی خود می‌نالد. او از خداوند می‌خواهد که راهی برای نجاتش باز کند و او را از این وضعیت نجات دهد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. همچنین، مفاهیمی مانند نومیدی، حیرانی و درخواست رحمت ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین و پیچیده باشد.

گفتار شبلی که پس از مردن به خواب جوانمردی آمد

چون بشد شبلی ازین جای خراب
بعد از آن دیدش جوامردی به خواب

گفت حق با تو چه کرد ای نیک بخت
گفت ؛ چون شد در حسابم کار سخت

چون مرا بس خویشتن دشمن بدید
ضعف و نومیدی و عجز من بدید

رحمتش آمد بدان بیچارگیم
پس ببخشود از کرم یک بارگیم

خالقا بیچارهٔ راهم ترا
همچو موری لنگ در چاهم ترا

من نمی‌دانم که من اهل چه‌ام
یا کجاام یا کدامم یا که‌ام

بی‌تنی بی‌دولتی بی‌حاصلی
بی‌نوایی بی‌قراری بی‌دلی

عمر در خون جگر بگداخته
بهرهٔ از عمر ناپرداخته

هر چه کرده جمله تاوان آمده
جان به لب عمرم به پایان آمده

دل ز دستم رفته و دین گم شده
صورتم نامانده معنی گم شده

من نه کافر نه مسلمان مانده
در میان هر دو حیران مانده

نه مسلمانم نه کافر، چون کنم
مانده سرگردان و مضطر، چون کنم

در دری تنگم گرفتارآمده
روی در دیوار پندار آمده

بر من بیچاره این در برگشای
وین ز راه افتاده را راهی نمای

بنده را گر نیست زاد راه هیچ
می‌نیاساید ز اشک و آه هیچ

هم توانی سوخت از آهش گناه
هم ز اشکش شست دیوان سیاه

هر که دریاهای اشکش حاصل است
گو بیا کو درخور این منزل است

وانک او را دیدهٔ خون بار نیست
گو برو کو را بر ما کار نیست
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۱۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:گفتهٔ پاک‌دینی که سی‌سال عمر بی‌خود می‌گذارد
گوهر بعدی:سال پیری راهبر از روحانیانی که نقد از هم می‌ربودند
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.