هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عارفانه است که در آن شاعر از درد هجران و عشق سخن می‌گوید. او از ناعادلانه بودن دنیا شکایت دارد اما با این وجود، از معشوق خود نمی‌نالد. شاعر همچنین به مرگ و احتمال دیدار معشوق پس از مرگ اشاره می‌کند. در نهایت، او از دل‌تنگی‌های خود و تأثیر هجر و وصال معشوق بر حالش می‌گوید.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه، اشاره به مرگ و اندوه، و استفاده از زبان و اصطلاحات ادبی پیچیده، این متن را برای مخاطبان نوجوان و بزرگسال مناسب می‌سازد. درک کامل این شعر نیاز به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کلاسیک دارد.

شمارهٔ ۲۷

جانی و بکنه تو کسی پی نبرد جانا
چه عامی و چه عارف چه جاهل و چه دانا

ظاهر نگرد عامی ز آن روی بدام افتد
از طره و دستار و دراعه مولانا

من شکوه ز بیدادت هرگز نکنم لیکن
بر بنده روا نبود جور این همه سلطانا

نائی بسرم هرگز میرم که پس از مردن
شاید گذر اندازی بر خاک من احیانا

از حال دلم خاموش دور از تو دلی دارم
از خون جگر خط‌ها بر صفحه رو خوانا

از هجر و وصال تست گه مرده و گه زنده
مشتاق بغیر از جان گوید چه ترا جانا
وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.