۲۱۰ بار خوانده شده
از عشق گلبنی است چو بلبل فغان ما
کز سرکشی بخاک فکند آشیان ما
در وصف لعل دلبر شیرین بیان ما
شاخ نبات گشت زبان در دهان ما
رفتیم با سعادت عشق تو زیر خاک
گو روزی هما نشود استخوان ما
رفتیم و خون ریخته بر خاک بس بود
چون صید تیر خورده بکویت نشان ما
آهی نمیکشیم که گردد خطا ز خصم
تیری نمیجهد بغلط از کمان ما
صدجام می شکستگی از رنگ ما نبرد
گویا زپی بهار ندارد خزان ما
سرگشته ماندهایم درین گلستان که نیست
شاخ گلی که سرنکشد ز آشیان ما
کاهید بسکه بیتو تن ناتوان ما
شد همچو نی ز مغز تهی استخوان ما
مشتاق طبع عالی ما نیست دونپرست
گردد کجا بگرد زمین آسمان ما
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
کز سرکشی بخاک فکند آشیان ما
در وصف لعل دلبر شیرین بیان ما
شاخ نبات گشت زبان در دهان ما
رفتیم با سعادت عشق تو زیر خاک
گو روزی هما نشود استخوان ما
رفتیم و خون ریخته بر خاک بس بود
چون صید تیر خورده بکویت نشان ما
آهی نمیکشیم که گردد خطا ز خصم
تیری نمیجهد بغلط از کمان ما
صدجام می شکستگی از رنگ ما نبرد
گویا زپی بهار ندارد خزان ما
سرگشته ماندهایم درین گلستان که نیست
شاخ گلی که سرنکشد ز آشیان ما
کاهید بسکه بیتو تن ناتوان ما
شد همچو نی ز مغز تهی استخوان ما
مشتاق طبع عالی ما نیست دونپرست
گردد کجا بگرد زمین آسمان ما
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.