هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه و عرفانی از حسرتهای دیرینه، فقر معنوی، و عشق بیپایان سخن میگوید. شاعر از یار میخواهد که با نهادن سینه بر سینهاش، حسرتهای قدیمی را تازه کند. او فقر را مایه فخر میداند و از کینههای نهفته در سینه مینالد. همچنین، از عشق و مکتب آن سخن میگوید که هیچکس را آزاد نمیکند و از غیرت و غمهای تازهشده شکوه میکند.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه، همراه با استفاده از استعارهها و کنایههای پیچیده، درک این شعر را برای مخاطبان جوانتر دشوار میکند. همچنین، برخی مضامین مانند حسرت، کینه، و فقر معنوی نیاز به بلوغ فکری دارد.
شمارهٔ ۳۰
بر سینه ی خود یار نهد سینه ی ما را
تا تازه کند حسرت دیرینه ی ما را
در کسوت فقریم تن آسوده سزد فخر
بر جامه ی زر خرقه ی پشمینه ی ما را
زان سینه که باشد تهی از کینه ی اغیار
ظلم است که بیرون نکنی کینه ی ما را
خون در دل ما نیست که این چشم گهربار
پرداخته از بهر تو گنجینه ی ما را
در مکتب عشقت که از او کس نشد آزاد
گو صبح نباشد شب آدینه ی ما را
زین بیش مشو هم نفس غیر و ز غیرت
هر لحظه مکن نو غم دیرینه ی ما را
مشتاق سرشگت نبرد از دل ما زنگ
بی فایده صیقل مزن آیینه ی ما را
تا تازه کند حسرت دیرینه ی ما را
در کسوت فقریم تن آسوده سزد فخر
بر جامه ی زر خرقه ی پشمینه ی ما را
زان سینه که باشد تهی از کینه ی اغیار
ظلم است که بیرون نکنی کینه ی ما را
خون در دل ما نیست که این چشم گهربار
پرداخته از بهر تو گنجینه ی ما را
در مکتب عشقت که از او کس نشد آزاد
گو صبح نباشد شب آدینه ی ما را
زین بیش مشو هم نفس غیر و ز غیرت
هر لحظه مکن نو غم دیرینه ی ما را
مشتاق سرشگت نبرد از دل ما زنگ
بی فایده صیقل مزن آیینه ی ما را
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.