هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عارفانه، بیانگر احساسات شاعر نسبت به معشوق است که با تصاویر زیبا و استعاره‌های غنی مانند خورشید، گل، ماه و سنگ توصیف شده است. شاعر از جفاهای معشوق شکایت دارد ولی همچنان دلبسته اوست. همچنین، اشاراتی به مفاهیم درویشی و دنیای مادی شده است.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه و عارفانه پیچیده است که برای درک کامل آن، مخاطب نیاز به بلوغ فکری و احساسی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و اصطلاحات ادبی ممکن است برای سنین پایین قابل فهم نباشد.

شمارهٔ ۳۱

چو رویت بود اگر میداشت خورشید جهان آرا
عذاری از گل سوری خطی از عنبر سارا

نباشد در دلم جایی که باشد بی‌شکست از تو
زنی بر شیشه ی من سنگ تاکی سنگ دل یارا

ز رویت گشته روشن سربه سر آفاق و حیرانم
که مهر عالم‌افروزی تو یا ماه جهان آرا

دلم را با دلت ای سنگ دل تا کی بود الفت
نباشد غیر یک دم اختلاط شیشه و خارا

عجب ملکیست درویشی که پشت پا گدای او
زند بر مسند اسکندر و بر افسر دارا

ز بیم تندی خویت گشودن چشم بر رویت
ز یاران بر سر کویت بود یارا کرا یارا

گرفتم دم نزد مشتاق از جورت بگو تا کی
ستم‌کیش جفاکاری ستم‌کیشا جفا کارا
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.