هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که در آن شاعر از معشوق خود می‌خواهد تا گره‌های دلش را بگشاید و به او توجه کند. او از معشوق می‌خواهد که اگر برای او این کار را نمی‌کند، حداقل برای خدا این لطف را انجام دهد. شاعر خود را مرغ دست‌آموز صیاد می‌داند و تمایلی به رفتن ندارد، بلکه فقط می‌خواهد معشوق او را امتحان کند و گره‌هایش را بگشاید.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که درک آن به بلوغ فکری و تجربه‌ی احساسی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و اصطلاحات ادبی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۴۰

چه شد گاهی بحرفی آن دو لعل دلگشا بگشا
اگر از بهر ما نگشائی از بهر خدا بگشا

ز پهلوی تو عمری شد گشادی آرزو دارم
اگر خواهی که بگشاید دلم بند قبا بگشا

نخواهم رفت جائی مرغ دست‌آموز صیادم
دوروزی از برای امتحان بندم ز پا بگشا

گشائی عقده‌ام هر گه گشادش مصلحت دانی
نمیگویم من از کارم گره بگشای یا مگشا

اگرچه عقده از خاطری نگشوده هرگز
گره از خاطر مشتاق از بهر خدا بگشا
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.