هوش مصنوعی:
این شعر بیانگر احساسات عمیق عاشقانه و ناامیدی شاعر از عشق است. او از جدایی و بیصفایی زندگی بدون معشوق مینالد و تأکید میکند که هیچ دعا و نگاهی نتوانسته است آرامش را به او بازگرداند. شاعر از عشقی میگوید که او را در راهی بیرهنما انداخته و از ملک استغنا و باغی سخن میگوید که در آن گدایی و برگ عیشی دیده نشده است. در نهایت، او از بزمی پر از اغیار یاد میکند که مشتاقان در آن جایی ندارند.
رده سنی:
16+
این شعر دارای مفاهیم عاطفی عمیق و پیچیدهای است که درک آن برای مخاطبان جوانتر ممکن است دشوار باشد. همچنین، مضامین عاشقانه و حسرتآلود آن برای نوجوانان کمسنوسال نامناسب است و بهتر است توسط مخاطبانی با درک بالاتر از روابط عاطفی و ادبیات کلاسیک فارسی مطالعه شود.
شمارهٔ ۶۷
دلم بیاو صفا هرگز ندیده است
لبم بیاو نوا هرگز ندیده است
من آن حاجت طلب در کوی عشقم
که تأثیر از دعا هرگز ندیده است
نشاید خواندم بلبل که آن گل
نوا زین بینوا هرگز ندیده است
مرا عشق تو در راهی فکنده است
که رهرو رهنما هرگز ندیده است
مرا چشمیست کز عشق نکویان
نگاه آشنا هرگز ندیده است
عجب ملکیست استغنا که چشمی
درین کشور گدا هرگز ندیده است
چه باغست اینکه مرغی برگ عیشی
درین بستانسرا هرگز ندیده است
پر از اغیار بزمت دایم اما
درو مشتاق جا هرگز ندیده است
لبم بیاو نوا هرگز ندیده است
من آن حاجت طلب در کوی عشقم
که تأثیر از دعا هرگز ندیده است
نشاید خواندم بلبل که آن گل
نوا زین بینوا هرگز ندیده است
مرا عشق تو در راهی فکنده است
که رهرو رهنما هرگز ندیده است
مرا چشمیست کز عشق نکویان
نگاه آشنا هرگز ندیده است
عجب ملکیست استغنا که چشمی
درین کشور گدا هرگز ندیده است
چه باغست اینکه مرغی برگ عیشی
درین بستانسرا هرگز ندیده است
پر از اغیار بزمت دایم اما
درو مشتاق جا هرگز ندیده است
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.