۱۹۸ بار خوانده شده

شمارهٔ ۶۷

دلم بی‌او صفا هرگز ندیده است
لبم بی‌او نوا هرگز ندیده است

من آن حاجت طلب در کوی عشقم
که تأثیر از دعا هرگز ندیده است

نشاید خواندم بلبل که آن گل
نوا زین بی‌نوا هرگز ندیده است

مرا عشق تو در راهی فکنده است
که رهرو رهنما هرگز ندیده است

مرا چشمیست کز عشق نکویان
نگاه آشنا هرگز ندیده است

عجب ملکیست استغنا که چشمی
درین کشور گدا هرگز ندیده است

چه باغست اینکه مرغی برگ عیشی
درین بستان‌سرا هرگز ندیده است

پر از اغیار بزمت دایم اما
درو مشتاق جا هرگز ندیده است
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.