هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق و رنج خود می‌گوید. او از گل و بلبل سخن می‌گوید و درد دل خود را بیان می‌کند که در سینه خون گشته اما شنونده‌ای ندارد. او از غم و اندوهی به بزرگی کوه سخن می‌گوید و از شهیدانی یاد می‌کند که در راه معشوق جان باخته‌اند. در نهایت، شاعر اظهار می‌کند که اگر راهی به کوی معشوق داشت، مانند بلبلی در هر چمن می‌شد.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عمیق عاشقانه و عرفانی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی عاطفی دارد. همچنین، اشاره به مفاهیمی مانند رنج، شهید و خون ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین باشد.

شمارهٔ ۶۶

گلی و گل رخی تا در چمن هست
خروش بلبل و افغان من هست

دلم در سینه خون گشت و نگفتی
که یعقوبی درین بیت الحزن هست

چه با کوه غمت سازم گرفتم
بدستم تیشه‌ای چون کوه‌کن هست

گلستانیست کویت از شهیدان
که هر گامش دوصد خونین کفن هست

مرا در کوی او ره نیست مشتاق
وگرنه بلبلی در هر چمن هست
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.