۱۹۹ بار خوانده شده

شمارهٔ ۶۶

گلی و گل رخی تا در چمن هست
خروش بلبل و افغان من هست

دلم در سینه خون گشت و نگفتی
که یعقوبی درین بیت الحزن هست

چه با کوه غمت سازم گرفتم
بدستم تیشه‌ای چون کوه‌کن هست

گلستانیست کویت از شهیدان
که هر گامش دوصد خونین کفن هست

مرا در کوی او ره نیست مشتاق
وگرنه بلبلی در هر چمن هست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.