۲۱۶ بار خوانده شده

شمارهٔ ۶۹

ننالم در قفس ایگل ز جور خار هجرانت
از آن نالم که نالد مرغ دیگر در گلستانت

جفا بس رحم کن بر این تن نازک مباد ایگل
برسم دادخواهان خاری آویزد بدامانت

درین وادی ز هر مشت گل آید بوی خون گویا
صبا افشانده هر سو گردی از خاک شهیدانت

کشیدم زیر تیغت ناله اما چه میکردم
خدا ناکرده گر میکرد از قتلم پشیمانت

مکن مشتاق ترک او ز رشگ مدعی ورنه
بزودی میکشد صبر کم و درد فراوانت
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.