هوش مصنوعی: این متن عرفانی و شاعرانه به موضوع عشق الهی و وحدت وجود می‌پردازد. شاعر از تجربه‌ی عشق سخن می‌گوید که در آن مرز بین دوست و دوستدار محو شده است. او جهان را آینه‌ای از یار می‌داند و عقل را در برابر عشق ناتوان می‌خواند. همچنین، از تسلیم در برابر فرمان معشوق و وحدت در کثرت سخن می‌گوید.
رده سنی: 18+ مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی موجود در متن برای درک و تجربه‌ی مخاطبان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از استعاره‌ها و نمادهای به‌کار رفته نیاز به دانش ادبی و عرفانی پایه دارند.

شمارهٔ ۷۸

گشته‌ام از فیض عشق موی به مو دوست دوست
این نه بود او منم وین نه منم اوست اوست

در دو جهان غیر یار نیست ولی چون کنم
چشم خرد مغز را می‌نگرد پوست پوست

در تو کشد عاقبت رشته سیر دو کون
کوی تو بحرست بحر هر دو جهان جوست جوست

چون رخ او بنگرد چشم جهان بین عقل
آنچه نقابش خرد کرده گمان روست روست

کشته عشقم چسان شکوه ز دشمن کنم
آنکه بخونم کشید دوست بود دوست دوست

بینداز او آنچه چشم آنهمه رنگست رنگ
آنچه مشام دلم میشنود بوست بوست

وحدت او را زیان نیست ز کثرت بلی
آنچه گهی خط و گاه زلف بود موست موست

بر خط فرمان تست نه سر مشتاق و بس
در خم چوگان حکم نه فلک گوست گوست
وزن: مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن (منسرح مطوی مکشوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.