هوش مصنوعی: شاعر در این متن از درد فراق و دوری معشوق می‌نالد و بیان می‌کند که هیچ چیز نمی‌تواند درد او را تسکین دهد. او از افسردگی و ناامیدی خود سخن می‌گوید و احساس می‌کند که تلاش‌هایش برای رسیدن به معشوق بی‌فایده است.
رده سنی: 16+ متن شامل مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب است. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و اصطلاحات شعر کلاسیک ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد.

شمارهٔ ۱۰۰

خاک ار شوم بکوی تو گردم نمیرسد
دردی ز دوری تو بدردم نمیرسد

این درد دیگر است که جانم بلب رسید
از درد یار و یار بدردم نمیرسد

برگ خزان رسیده باغ محبتم
رنگی برنگ چهره زردم نمیرسد

ز افسردگی بمحفل یاران بدین خوشم
کافت بشمعی از دم سردم نمیرسد

نالان نیم ز جور تو نالم که بر دلم
تیری چرا ز شست تو هر دم نمیرسد

زین پس من و فراق که دستم به دامنش
کوشش هزار مرتبه کردم نمیرسد

مشتاق تافتاد ز هجر آتشم بجان
برقی بآه بادیه گردم نمیرسد
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.