هوش مصنوعی: شاعر در این متن از درد و رنج عشق و دوری از معشوق می‌گوید. او احساس می‌کند که دردش شنیده شده اما درمان نمی‌شود، و غم و اندوه ناشی از این عشق بر زندگی‌اش سایه افکنده است. تصاویری مانند باد خزان، گلشن بی‌روح، و اشک سرخ بر چهره زرد، همه نشان‌دهنده عمق غم و اندوه او هستند.
رده سنی: 16+ متن حاوی مضامین عاطفی عمیق و غمگین است که درک و احساس آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب‌تر است. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و اصطلاحات شعری ممکن است برای خوانندگان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۱۰۲

پائی بپای دشت نوردم نمیرسد
گردی به گرد بادیه گردم نمیرسد

حال مرا شنید و نپردازدم بحال
دردم باو رسید و بدردم نمیرسد

داند مریض خویشم و آسوده خواندم
من در گمان اینکه بدردم نمیرسد

باد خزان گلشن خویشم جدا ز تو
آفت بباغی از دم سردم نمیرسد

خون گریم از غم تو و داغم که هیچ رنگ
از اشگ سرخ بر رخ زردم نمیرسد

مشتاق درد نامه عشاق خوانده‌ام
افسانه‌ای بقصه دردم نمیرسد
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.