هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که در آن شاعر از عشق، محبت، رنج‌های عشق و امید به وصال سخن می‌گوید. او از گل و خار، کشتی در گل‌نشسته، و نیشکر و حنظل به عنوان استعاره‌هایی برای توصیف حالات عاشقانه استفاده می‌کند. شاعر همچنین از شوق و درد عشق و امید به یاری بخت سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان زیر 16 سال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از استعاره‌ها و مفاهیم مورد استفاده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارند.

شمارهٔ ۱۱۹

عزیزش دار چون گل هرچه در چشم تو خار آید
بجای خویش اگر سنگست اگر گوهر بکار آید

چه حاصل گر برون آید ز صد گرداب آن کشتی
که در گل می‌نشیند از میان تا برکنار آید

بود کشت محبت را چه خاک تلخ حیرانم
که گر کارند آنجا نیشکر حنظل ببار آید

من آن مرغم که سر در زیربال و پرزدل گیری
برون نارم رود گر صد خزان و صد بهار آید

ز شوق ناوکش خون شد دلم ای بخت امدادی
که ترکش بسته بهر صیدم آن عاشق شکار آید

فغان از شوقت ای گل کز تن آید گر برون جانم
محالست اینکه از جانم برون این خارخار آید

خطت گر سر زد و شور من افزون شد عجب نبود
شود دیوانه‌تر دیوانه چون فصل بهار آید

کند گر باده با این سرگرانی در قدح ساقی
بلب مشتاق جانم دانم از رنج خمار آید
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.