۲۰۶ بار خوانده شده
از دم باد صبا بوی کسی میآید
من و فریاد که فریادرسی میآید
خیزد از ما چه درین دام که بییاری عشق
کی ز سیمرغ تلاش مگسی میآید
کار عشاق تو در عشق همین سوختنست
چه در آتش دگر از مشت خسی میآید
نیست در طالع مرغ دل ما آزادی
هر نفس ناله آواز قفسی میآید
در رهت بیخبر از حال دلم لیک بگوش
ناله زاریم از باز پسی میآید
در هوای شکرت به که پرافشان نشویم
کی ترا رحم بحال مگسی میآید
خسته عشقم و خواموش نگردم ز فغان
میکنم ناله ز من تا نفسی میآید
آورد یاری اشگم چه به کویت گوئی
که به بحر از مدد سیل خسی میآید
مخور از بخت سیه غم که ز دور مه و مهر
شب بسی میرود و روز بسی میآید
در ره عشق کسی نشنود آواز کسی
گاهی از دور صدای جرسی میآید
عشق آن شاهسواریست که بیتحریکش
کی درین عرصه بجولان فرسی میآید
خوش دلم میطپد از شوق همانا مشتاق
پیکی امشب ز سر کوی کسی میآید
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
من و فریاد که فریادرسی میآید
خیزد از ما چه درین دام که بییاری عشق
کی ز سیمرغ تلاش مگسی میآید
کار عشاق تو در عشق همین سوختنست
چه در آتش دگر از مشت خسی میآید
نیست در طالع مرغ دل ما آزادی
هر نفس ناله آواز قفسی میآید
در رهت بیخبر از حال دلم لیک بگوش
ناله زاریم از باز پسی میآید
در هوای شکرت به که پرافشان نشویم
کی ترا رحم بحال مگسی میآید
خسته عشقم و خواموش نگردم ز فغان
میکنم ناله ز من تا نفسی میآید
آورد یاری اشگم چه به کویت گوئی
که به بحر از مدد سیل خسی میآید
مخور از بخت سیه غم که ز دور مه و مهر
شب بسی میرود و روز بسی میآید
در ره عشق کسی نشنود آواز کسی
گاهی از دور صدای جرسی میآید
عشق آن شاهسواریست که بیتحریکش
کی درین عرصه بجولان فرسی میآید
خوش دلم میطپد از شوق همانا مشتاق
پیکی امشب ز سر کوی کسی میآید
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.