هوش مصنوعی:
این متن شعری است که بیانگر احساسات غمگینانه و انتظار بیپاسخ عاشقانه است. شاعر از بیتوجهی معشوق شکایت دارد و آرزو میکند که معشوق به سوی او بازگردد. همچنین، اشارههایی به گذشت زمان و ناامیدی از رسیدن پیامی از دیار یار وجود دارد.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی پیچیده است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند ناامیدی و انتظار طولانی ممکن است برای سنین پایین سنگین باشد.
شمارهٔ ۱۲۹
چه عجب که وقت مردن بمزار ما بیاید
که نیامدست وقتی که بکار ما بیاید
دل هر کسی ز نازی شده صید دلنوازی
چه شود که شاهبازی بشکار ما بیاید
اگر اینچنین گدازد تن ما در انتظارش
ز میان رویم تا او بکنار ما بیاید
بدیار یار باشم نگران که مدتی شد
نه از آن دیار پیکی بدیار ما بیاید
چکنیم دور از آن کو دل هرزه گرد خود را
که دگر نه آن دلست این که بکار ما بیاید
بجز آنکه دیده ما ز غمش سفید گردد
سحری کی از قفای شب تار ما بیاید
سپریم جان چو مشتاق اگر از جفا براهش
چه عجب که هرچه گوئی زنگار ما بیاید
که نیامدست وقتی که بکار ما بیاید
دل هر کسی ز نازی شده صید دلنوازی
چه شود که شاهبازی بشکار ما بیاید
اگر اینچنین گدازد تن ما در انتظارش
ز میان رویم تا او بکنار ما بیاید
بدیار یار باشم نگران که مدتی شد
نه از آن دیار پیکی بدیار ما بیاید
چکنیم دور از آن کو دل هرزه گرد خود را
که دگر نه آن دلست این که بکار ما بیاید
بجز آنکه دیده ما ز غمش سفید گردد
سحری کی از قفای شب تار ما بیاید
سپریم جان چو مشتاق اگر از جفا براهش
چه عجب که هرچه گوئی زنگار ما بیاید
وزن: فعلات فاعلاتن فعلات فاعلاتن (رمل مثمن مشکول)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.