هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق و وصال معشوق خود سخن می‌گوید و از احساسات عمیق و شادی‌بخشی که در کنار او تجربه کرده است. او از نگاه‌های پر معنی، سخنان شیرین و لحظات شاد و مستی‌آور وصال یاد می‌کند و در مقابل، از درد هجران و اشک‌های بی‌پایانش می‌نالد. در نهایت، از فیض دیدار مشتاقانه در این شب و مستی ناشی از آن صحبت می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان زیر 16 سال قابل درک کامل نباشد. همچنین، اشاراتی به مستی و شراب (به صورت استعاری) دارد که مناسب‌تر است برای سنین بالاتر ارائه شود.

شمارهٔ ۱۳۳

مرا بخت سبز از فلک دوش بود
که آن سرو نازم در آغوش بود

ز غمخواری وصل او در دلم
غم هر دو عالم فراموش بود

نگاهش بمن در سوال و جواب
سراپا زبان جمله تن گوش بود

چگویم پس از هجر از وصل وی
که آن جمله نیش این همه نوش بود

لبش داشت صد رنگ با من سخن
نه چون غنچه از ناز خاموش بود

ز صهبای وصلش دلم تا سحر
برنگ خم باده در جوش بود

ز سیل سرشکم چو شبهای هجر
گهی تا کمرگاه و تا دوش بود

چه فیض امشب از وصل مشتاق دید
کز این باده تا صبح بیهوش بود
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.