هوش مصنوعی:
این متن شعری عاشقانه و عارفانه است که در آن شاعر از عشق و دیوانگی، سرگشتگی و بیقراری، و تأثیر نگاه معشوق بر خود سخن میگوید. او از ویرانی و بیسامانی زندگی خود در اثر این عشق یاد میکند و به اشکهای بیپایان و دلهای پر از عشق اشاره دارد. در نهایت، شاعر به افسانهای شدن عشق خود و تأثیر آن تا ابدیت اشاره میکند.
رده سنی:
16+
این متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و عارفانه است که ممکن است برای مخاطبان کمسنوسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و تشبیهات بهکاررفته در شعر نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربهی عاطفی دارند تا بهطور کامل درک شوند.
شمارهٔ ۱۶۴
گردم بسر کویت دیوانه چنین باید
سرگشته یک شمعم پروانه چنین باید
از جای نمیرفتم از صد خم و کارم ساخت
چشم تو بیک گردش پیمانه چنین باید
نه بام و نه در دارد در گشته سرای ما
شرمنده سیلابست ویرانه چنین باید
یکلحظه نگیرد اشک جا در صف چشمم
از کثرت غلطانی دردانه چنین باید
گفتی سخنی از وصل جا ندادم و آسودم
تا حشر بخوابم کرد افسانه چنین باید
پیوسته دلم باشد از عکس بتان لبریز
جوش صنم است اینجا بتخانه چنین باید
افکند بمن آن شوخ غافل نگهی مشتاق
بیخود ز خود افتادم جانانه چنین باید
سرگشته یک شمعم پروانه چنین باید
از جای نمیرفتم از صد خم و کارم ساخت
چشم تو بیک گردش پیمانه چنین باید
نه بام و نه در دارد در گشته سرای ما
شرمنده سیلابست ویرانه چنین باید
یکلحظه نگیرد اشک جا در صف چشمم
از کثرت غلطانی دردانه چنین باید
گفتی سخنی از وصل جا ندادم و آسودم
تا حشر بخوابم کرد افسانه چنین باید
پیوسته دلم باشد از عکس بتان لبریز
جوش صنم است اینجا بتخانه چنین باید
افکند بمن آن شوخ غافل نگهی مشتاق
بیخود ز خود افتادم جانانه چنین باید
وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۶۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۶۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.