هوش مصنوعی:
این متن شعری است که از فراق یار، درد عشق، گذر زمان و ناپایداری شرایط زندگی سخن میگوید. شاعر از روزهای سخت دوری، امید به وصال، و ناامیدی از رسیدن به آرزوها مینویسد. همچنین، به بیعدالتیهای دنیا و بیتفاوتی سرنوشت نسبت به خوب و بد اشاره میکند.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عاشقانه و فلسفی است که درک آن به بلوغ فکری و تجربهی بیشتری نیاز دارد. همچنین، برخی مفاهیم مانند مرگ، حسرت، و ناپایداری زندگی ممکن است برای مخاطبان جوانتر سنگین باشد.
شمارهٔ ۱۷۴
کی بود اینکه مدت فرقت یار بگذرد
صبح وصال دم زنداین شب تار بگذرد
موسم گل رسید و ما سر ز ملال زیر پر
آه اگر چنین بود حال و بهار بگذرد
شد دم مرگ و دردلم حسرت رویت آه اگر
بر سر من نیائی و کار ز کار بگذرد
رفتیم از کنار و شد وقت کز این دو چشم تر
دمبدمم دوجوی خون از دو کنار بگذرد
بلبل خسته را بگو باد خزان چو در رسد
عشوه گل بسر رود زحمت خار بگذرد
چون فن عشق کودگر یک فن و نگذرد اگر
عمر بکسب این هنر پس بچه کار بگذرد
حادثه زمانه را نیست تمیز نیک و بد
برق بلا بیک روش بر گل و خار بگذرد
صبح وصال دم زنداین شب تار بگذرد
موسم گل رسید و ما سر ز ملال زیر پر
آه اگر چنین بود حال و بهار بگذرد
شد دم مرگ و دردلم حسرت رویت آه اگر
بر سر من نیائی و کار ز کار بگذرد
رفتیم از کنار و شد وقت کز این دو چشم تر
دمبدمم دوجوی خون از دو کنار بگذرد
بلبل خسته را بگو باد خزان چو در رسد
عشوه گل بسر رود زحمت خار بگذرد
چون فن عشق کودگر یک فن و نگذرد اگر
عمر بکسب این هنر پس بچه کار بگذرد
حادثه زمانه را نیست تمیز نیک و بد
برق بلا بیک روش بر گل و خار بگذرد
وزن: مفتعلن مفاعلن مفتعلن مفاعلن (رجز مثمن مطوی مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۷۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۷۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.