هوش مصنوعی: این شعر غمگینانه و عاشقانه، بیانگر احساسات عمیق شاعر درباره ناامیدی، تنهایی و درد عشق است. شاعر از فقدان یار، نبود بهار در زندگی و رنج‌های عشقی می‌گوید و تصاویری از اشک، آتش و تیر را برای توصیف درد خود به کار می‌برد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عمیق عاشقانه و احساساتی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی تصاویر مانند تیر و خون ممکن است برای کودکان مناسب نباشد.

شمارهٔ ۱۸۷

جادربر من کرده نگاری نه و هرگز
در دامن من افتاده شکاری نه و هرگز

خرم دل ما گشته ز یاری و نه و هرگز
بوداست درین باغ بهاری نه و هرمگز

گفتی که در آغوش تو جا کرده درین باغ
شمشاد قدی لاله عذاری نه و هرگز

اشکم که برآورده هزار آینه از زنگ
از خاطر من شسته غباری نه و هرگز

اندیشه ز سوز دل ما سوختگان چیست
از آتش ما جسته شراری نه و هرگز

تیری بود آهم که درین دشت پر از صید
رنگین شده از خون شکاری نه و هرگز

جائی به از اقلیم عدم نیست که آنجا
یاری شود آزرده ز یاری نه و هرگز

در کوی محبت که روا نیست تظلم
در دامنی آویخته خاری نه و هرگز

مست از می عشقی شده مشتاق که آرد
مستیش ز دنبال خماری نه و هرگز
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۸۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۸۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.