هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق و دوری معشوقه خود می‌نالد و حالات پریشان و آشفته‌اش را توصیف می‌کند. او از اشک و آه دایمی، دل‌سوختگی، و بی‌قراری خود سخن می‌گوید و زیبایی و جذابیت معشوقه را با تصاویری مانند زلف پریشان و رنگ حنا بر دستانش توصیف می‌کند. شاعر همچنین از جفاهای معشوقه و ناامیدی خود از رسیدن به او می‌گوید.
رده سنی: 16+ متن حاوی مفاهیم عمیق عاشقانه و احساسات پرشور است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و تشبیهات به سطحی از بلوغ فکری نیاز دارند.

شمارهٔ ۲۰۱

از اشک و آه دایم در عشق آن پریوش
چشم و دلیست ما را لبریز آب و آتش

از دوری تو مار را روز و شب ای پریوش
حالیست بس پریشان خوابیست بس مشوش

دارم دلی و جانی در عشقت ای پریوش
چون زلفت این پریشان چون حالم آن مشوش

رنگ حنا به بینید بر دست آن پریوش
این همچو نقره خام آن چون طلای بیغش

تن داده‌ام به آزار زامید آنکه یکبار
بخشاید آن جفاکار بر حال این جفاکش

بهر شکار خوبان آهی بدل ندارم
پرصید دست و ما را خالی ز تیر ترکش

گر بی‌تو عیش خواهم جامم مباد هرگز
خالی ز خون ناب و پر از شراب بیغش

آنروی خوی‌فشان بین کز آب و تابش افتاد
در خانمان من سیل در خرمن من آتش

کو جرئتی که مشتاق او را شوم عنان‌گیر
آن شهسوار گیرم شد بر سر عنان‌کش
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۰۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۰۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.