۲۱۴ بار خوانده شده
یارا کجا یاران کنند آزار یاران بیش از این
دشمن نهئی خصمی مکن با دوستداران بیش از این
سنگین ز دردت بار من آسوده تو از کار من
باشند یاران یار من در فکر یاران بیش از این
خاکم سموم قهر تو بر باد داد ای تندخو
آتش نهئی تندی مکن با خاکساران بیش از این
چندم ز تو ای نخل تر نبود بجز حسرت ثمر
زامیدگاهان برخورند امیدواران بیش از این
در جان سحاب وصل تو زد آتش حسرت مرا
زآن ابر بود این دانه را امید باران بیش از این
تا چند داری شمعسان عشاق را آتش بجان
مپسند سوزند از غمت شبزندهداران بیش از این
شد مدتی کافتادهام در دامت و آگه نهئی
دارند فکر صید خود عاشقشکاران بیش از این
آماده صد خفتنم هر دم ز تو هرگز کجا
خواریکشی خاریکشد از گلعذاران بیش از این
مشتاق وقت آمد که جان بسپارم از هجر بتان
خوردن کجا غم میتوان بیغمگساران بی شاز این
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
دشمن نهئی خصمی مکن با دوستداران بیش از این
سنگین ز دردت بار من آسوده تو از کار من
باشند یاران یار من در فکر یاران بیش از این
خاکم سموم قهر تو بر باد داد ای تندخو
آتش نهئی تندی مکن با خاکساران بیش از این
چندم ز تو ای نخل تر نبود بجز حسرت ثمر
زامیدگاهان برخورند امیدواران بیش از این
در جان سحاب وصل تو زد آتش حسرت مرا
زآن ابر بود این دانه را امید باران بیش از این
تا چند داری شمعسان عشاق را آتش بجان
مپسند سوزند از غمت شبزندهداران بیش از این
شد مدتی کافتادهام در دامت و آگه نهئی
دارند فکر صید خود عاشقشکاران بیش از این
آماده صد خفتنم هر دم ز تو هرگز کجا
خواریکشی خاریکشد از گلعذاران بیش از این
مشتاق وقت آمد که جان بسپارم از هجر بتان
خوردن کجا غم میتوان بیغمگساران بی شاز این
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۳۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۴۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.