هوش مصنوعی: این متن بیانگر درد و رنج عاشقی است که در عشق خود ناکام مانده و از جفا و بی‌وفایی معشوق شکایت دارد. شاعر از سرگردانی در راه عشق می‌گوید و از خداوند طلب یاری می‌کند. او از دل‌سوختگی، هجران و حیرت در عشق سخن می‌گوید و آرزوی وصال دارد، اما خود را ناشایسته آن می‌داند.
رده سنی: 16+ متن حاوی مفاهیم عمیق عاشقانه، درد و رنج عشق ناکام و مضامین پیچیده‌ای است که برای درک کامل آن، مخاطب نیاز به بلوغ عاطفی و تجربه کافی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیهات پیچیده ممکن است برای گروه‌های سنی پایین‌تر قابل درک نباشد.

شمارهٔ ۲۴۸

کشد گر هر دمم صدبار افزون کن خدای من
بمن جور و جفای او باو مهر و وفای من

براه عشق گوید پیرو من از قفای من
که سرگردان‌تر است از من درین ره رهنمای من

ببزمت غیر و من در کنج غم یگره چه خواهد شد
که من باشم بجای او و او باشد بجای من

من و دل کشته تیغ جفایت گوشه چشمی
که آن باشد بهای خون او این خوبهای من

چسان از قید عشق او رهم کاین رشته را باشد
سری در دست صیاد و سری دیگر بپای من

ز کارم عقده هجران بیا بگشا که نتواند
گشاید مشکل من جز تو کس مشکل‌گشای من

بمن یار و منش نشناسم از حیرت چه حالست این
که من بیگانه او باشم و او آشنای من

ز نخل آرزو اکنون نیم بی‌بهره کی بودی
نوا زین گلبن بی‌برگ مرغ بینوای من

نیم شایسته تا خواهم وصالت از خدا ورنه
ز کف ناجسته آید بر نشان تیر دعای من

همان به کز فغان مشتاق لب بندم درین وادی
که هرگز نشنود محمل‌نشین بانک درای من
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۴۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۴۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.