هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه از عشق و دلدادگی شاعر به معشوقه‌اش سخن می‌گوید. شاعر از جدایی و درد عشق می‌نالد، اما در عین حال به الفت با این درد و داغ عشق اشاره دارد. او زیبایی‌های معشوقه مانند زلف، چشم‌ها، و قامت را توصیف می‌کند و بیان می‌کند که عشق او به معشوقه جهان را در نظرش روشن می‌سازد.
رده سنی: 16+ این شعر حاوی مضامین عاشقانه عمیق و استفاده از استعاره‌های پیچیده است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند درد عشق و جدایی نیاز به سطحی از بلوغ عاطفی دارد.

شمارهٔ ۲۶۷

میرم چو ز من دور شود آن بت دلجو
ربط تن و جانست بهم ربط من و او

از بیکسیم نیست شکایت که بود بس
با داغ توام الفت و با درد توام خو

در دادن جان حاجت سعی اجلم نیست
بس باشدم ایمائی از آن گوشه ابرو

چندانکه تکلم نکند آن لب خاموش
دارد بحریفان سخن آن چشم سخن گو

گم گشته دلم را طلبد از خم آن زلف
جویند و نیابند گر از حلقه گیسو

تنها نه منم بسته زلفت که بسی هست
جان در بن هر تارش و دل در سر هر مو

بارد همه طراری از آن طره پرفن
ریزد همه عیاری از آن نرگس جادو

گر زانکه کشم از غم عشقت نه ای آگاه
زان روز که من دیده‌ام آن عارض نیکو

بنگر که شود صورت عالم بتو روشن
در آینه‌ای آئینه روی آینه رو

خوش آنکه خرامی تو سوی گلشن و مشناق
چون سایه فتد درپی آن قامت دلجو
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۶۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۶۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.