۲۸۶ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۸۳

بهر پرسیدنم ای مایه ناز آمده‌ای
بنده‌ات من که عجب بنده‌نواز آمده‌ای

تا بگنجشک دل ما چه رسد آه که تو
مژه گیرنده‌تر از چنگل باز آمده‌ای

سرو من اینقدر این سرکشی و ناز چرا
گر بدلجوئی ارباب نیاز آمده‌ای

چه بجا از من غارت زده مانده است که تو
رفته و دین و دلم برده و باز آمده‌ای

چه غم از عجز و نیاز منت ای سرو روان
که ز سر تا بقدم عشوه و ناز آمده‌ای

آشکارا نشود چون ز دلم سر غمت
که درین خانه بجاسوسی راز آمده‌ای

نرسد آفت گلچین بتو ای گلبن ناز
که ز خوبی همه برگ و همه ساز آمده‌ای

بیندت گر به برم غیر بخون چون نطپد
که عجب خصم کش و دوست نواز آمده‌ای

زآتش عشق سزد لاف خلوصت مشتاق
تو که در بوته محنت بگداز آمده‌ای
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۸۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۸۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.