۲۰۶ بار خوانده شده

بخش ۶۱ - در ذکر شهادت هانی بن عروه رحمه الله علیه به امر ابن زیاد

بزد بانگ سالار کوفی دیار
به دژخیم بد گوهر نابکار

که رو کارهانی بپرداز نیز
درآور ز پایش به شمشیر تیز

به فرمان او بر به آسانیا
روان گشت دژخیم زی هانیا

بیاورد پیر نوان رابه بند
به جایی که بد مسلخ گوسفند

همی گفت با مویه آن پاکزاد
کجایند مردان مذحج نژاد؟

نیارست ازبیم بد خواه او
به یاریش گردد تنی رزمجو

بنالید برپاک جان آفرین
که ای کردگار جهان آفرین

یگانه خدایی و دانا تویی
همه عاجزیم و توانا تویی

گواهم تو هستی که درراه دین
سرو تن سپردم به شمشیر کین

به ناگاه دژخیم بدخو پرند
بزد بر بر پیر پیروزمند

برنامدارش شد ازتیغ چاک
سر سرفرازش نگون شدبه خاک

دریغا ازآن موی کافور گون
که کردش بداندیش بررنگ خون

بدان پیر فرخنده بادا درود
که حق را یکی بنده ی پاک بود

به راه خدا کرد مردانه کار
به مردی سرآمد برو روزگار

زگیتی چو هانی برون برد رخت
سرپاک او قاتل شوم بخت
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۶۰ - در بیان فرستادن ابن زیاد بکربن حمران را به کشتن جناب مسلم
گوهر بعدی:بخش ۶۲ - فرستادن ابن زیاد سر جناب مسلم و هانی را به شام
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.