هوش مصنوعی:
عبدالله نامدار به همراه یحیی نزد شاه میرود و نامهای به او تقدیم میکند. شاه پس از خواندن نامه اعلام میکند که به حجاز بازنخواهد گشت و به فرمان خداوند در این راه باقی خواهد ماند. عبدالله از این خبر بسیار ناراحت میشود و دو فرزند خود را به شاه میسپارد و از آنان میخواهد که به پیمان خود با شاه وفادار بمانند. سپس شاه و سپاهش به راه خود ادامه میدهند.
رده سنی:
14+
این متن دارای مفاهیم عمیق تاریخی و ادبی است و ممکن است برای کودکان کمسنوسال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از زبان کلاسیک و ساختار شعری نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد که معمولاً در نوجوانان و بزرگسالان یافت میشود.
بخش ۸۶ - آوردن عبدالله جعفر نامه ی امان از والی مدینه و نپذیرفتن آن حضرت
ازو نامه عبدالله نامدار
چو بگرفت بر باره گی شد سوار
به همراه یحیی بپیمود راه
همی تا رسیدند نزدیک شاه
چو بردند بر داور دین نماز
بدادنش آن نامه ی سر- فراز
شهنشه چو آن نامه را باز خواند
ابا آن دو پاسخ بدین گونه راند:
که من بار دیگر به سوی حجاز
نیایم ازین ره که پیش است باز
به فرمان دادار پروردگار
در این راه گردیده ام رهسپار
چو عبدالله ازشه بدین سان شنید
بزد دست و جامه به تن بردرید
به زاری هر آنچش از ین ره سرود
بر داور دین نبخشید سود
چو لختی زغم مویه و آه کرد
به ناچار از مویه کوتاه کرد
دو نوباوه را خواند با اشک و آه
سپرد آن دو پورگرامی به شاه
به ایشان سپس گفت آن پیر راد:
که ای نوجوانان فرخ نژاد
یکی ژرف درگفت من بنگرید
مبادا ز پیمان من بگذرید
شمایید در بند پیمان شاه
که تا جان نمایید قربان شاه
بگفت این و آن هردو فرزند را
دو فرخنده شاخ برومند را
گروگان عهد شهنشاه کرد
به فرمان شه رخ سوی راه کرد
چو او رفت مویان ز درگاه شاه
بپیمود شه نیز ره با سپاه
چو لختی خداوند دین ره برید
به سر منزل ثعلبیه رسید
چو بگرفت بر باره گی شد سوار
به همراه یحیی بپیمود راه
همی تا رسیدند نزدیک شاه
چو بردند بر داور دین نماز
بدادنش آن نامه ی سر- فراز
شهنشه چو آن نامه را باز خواند
ابا آن دو پاسخ بدین گونه راند:
که من بار دیگر به سوی حجاز
نیایم ازین ره که پیش است باز
به فرمان دادار پروردگار
در این راه گردیده ام رهسپار
چو عبدالله ازشه بدین سان شنید
بزد دست و جامه به تن بردرید
به زاری هر آنچش از ین ره سرود
بر داور دین نبخشید سود
چو لختی زغم مویه و آه کرد
به ناچار از مویه کوتاه کرد
دو نوباوه را خواند با اشک و آه
سپرد آن دو پورگرامی به شاه
به ایشان سپس گفت آن پیر راد:
که ای نوجوانان فرخ نژاد
یکی ژرف درگفت من بنگرید
مبادا ز پیمان من بگذرید
شمایید در بند پیمان شاه
که تا جان نمایید قربان شاه
بگفت این و آن هردو فرزند را
دو فرخنده شاخ برومند را
گروگان عهد شهنشاه کرد
به فرمان شه رخ سوی راه کرد
چو او رفت مویان ز درگاه شاه
بپیمود شه نیز ره با سپاه
چو لختی خداوند دین ره برید
به سر منزل ثعلبیه رسید
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۱۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:بخش ۸۵ - ذکر فرستادن عبدالله به جعفر طیار دو پسر خود را با نامه به خدمت آن حضرت
گوهر بعدی:بخش ۸۷ - دربیان خواب دیدن امام علیه السلام درکنار آب عذیب
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.