۱۷۲ بار خوانده شده

بخش ۸۶ - آوردن عبدالله جعفر نامه ی امان از والی مدینه و نپذیرفتن آن حضرت

ازو نامه عبدالله نامدار
چو بگرفت بر باره گی شد سوار

به همراه یحیی بپیمود راه
همی تا رسیدند نزدیک شاه

چو بردند بر داور دین نماز
بدادنش آن نامه ی سر- فراز

شهنشه چو آن نامه را باز خواند
ابا آن دو پاسخ بدین گونه راند:

که من بار دیگر به سوی حجاز
نیایم ازین ره که پیش است باز

به فرمان دادار پروردگار
در این راه گردیده ام رهسپار

چو عبدالله ازشه بدین سان شنید
بزد دست و جامه به تن بردرید

به زاری هر آنچش از ین ره سرود
بر داور دین نبخشید سود

چو لختی زغم مویه و آه کرد
به ناچار از مویه کوتاه کرد

دو نوباوه را خواند با اشک و آه
سپرد آن دو پورگرامی به شاه

به ایشان سپس گفت آن پیر راد:
که ای نوجوانان فرخ نژاد

یکی ژرف درگفت من بنگرید
مبادا ز پیمان من بگذرید

شمایید در بند پیمان شاه
که تا جان نمایید قربان شاه

بگفت این و آن هردو فرزند را
دو فرخنده شاخ برومند را

گروگان عهد شهنشاه کرد
به فرمان شه رخ سوی راه کرد

چو او رفت مویان ز درگاه شاه
بپیمود شه نیز ره با سپاه

چو لختی خداوند دین ره برید
به سر منزل ثعلبیه رسید
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۸۵ - ذکر فرستادن عبدالله به جعفر طیار دو پسر خود را با نامه به خدمت آن حضرت
گوهر بعدی:بخش ۸۷ - دربیان خواب دیدن امام علیه السلام درکنار آب عذیب
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.