هوش مصنوعی:
در این متن، صحنهای از یک رویداد تاریخی یا حماسی توصیف شده است که در آن گروهی از یاران وفادار به سوی شاه (احتمالاً امام حسین) میآیند تا وفاداری خود را اعلام کنند. آنها با شنیدن صدای قرآن و نشانههای حقجویی، به این نتیجه میرسند که حق با حسین و یارانش است. ابوالفضل (احتمالاً عباس بن علی) پیام آنها را به شاه میرساند و شاه با مهربانی از آنها استقبال میکند و سپاسگزاری میکند. در نهایت، یاران در سپاه میمانند و جان خود را فدای شاه میکنند.
رده سنی:
14+
این متن دارای مفاهیم عمیق مذهبی، تاریخی و حماسی است که درک آنها به بلوغ فکری و آشنایی با پیشینهی تاریخی و مذهبی نیاز دارد. همچنین، ممکن است برخی از واژگان و مفاهیم برای کودکان پیچیده باشد.
بخش ۱۲۳ - آمدن سی و دو سوار از لشگر مخالف در شب عاشورا به یاری امام(ع)
گهی با خداوند خو راز راند
گهی نیز قرآن به آواز خواند
چو شد صوت قرآن آن شه بلند
سی و دو سرافراز پیروزمند
زلشگرگه دیو ناپاک هوش
بدان صوت دلکش نهادند گوش
تو گفتی که از عرش برزد ندا
بدان پاکزادان جهانبان خدا
غریوان همه سوی را ه آمدند
به نزدیک خرگاه شاه آمدند
ابوالفضل نام آور ارجمند
به گوش آمدش بانگ سم سمند
برفت و بدید و بگفتا: که اید؟
دراین پهن هامون برای چه اید؟
بگفتند: کای داور سرفراز
به دیدار شاه است مارا نیاز
که تا در رهش جانسپاری کنیم
خدا را در این کار یاری کنیم
ازآنرو کز این لشگر نابکار
ندیدیم جز رامش و رود کار
ولی از سپاه شه دین به گوش
نیاید به جز صوت قرآن خروش
از آن مان درست آمد ای نامجوی
که حق با حسین است و یاران اوی
بمانید گفتا درین جایگاه
که گویم پیام شما را به شاه
برفت و به شه گفت و فرمود شاه
بگو تا درآیند در پیشگاه
که بامن مرا این فرقه ی حق پرست
ببستند پیمان به روز الست
ولیکن پیاده بدین سو همه
خرامند آهسته بین همهمه
کنند آن دلیران با داد و برد
برون از تن خویش ساز نبرد
که ترسم حریمم هراسان شوند
ز خواب اندر آیند و ترسان شوند
سپهبد پیام شه راستین
چو گفتا بدان نامداران دین
پیاده روان سوی شاه آمدند
همه با لبی عذرخواه آمدند
پذیرفتشان شاه یزدانشناس
بدان کارشان خواند لختی سپاس
همه باز ماندند درآن سپاه
که تا جان نمودند قربان شاه
گهی نیز قرآن به آواز خواند
چو شد صوت قرآن آن شه بلند
سی و دو سرافراز پیروزمند
زلشگرگه دیو ناپاک هوش
بدان صوت دلکش نهادند گوش
تو گفتی که از عرش برزد ندا
بدان پاکزادان جهانبان خدا
غریوان همه سوی را ه آمدند
به نزدیک خرگاه شاه آمدند
ابوالفضل نام آور ارجمند
به گوش آمدش بانگ سم سمند
برفت و بدید و بگفتا: که اید؟
دراین پهن هامون برای چه اید؟
بگفتند: کای داور سرفراز
به دیدار شاه است مارا نیاز
که تا در رهش جانسپاری کنیم
خدا را در این کار یاری کنیم
ازآنرو کز این لشگر نابکار
ندیدیم جز رامش و رود کار
ولی از سپاه شه دین به گوش
نیاید به جز صوت قرآن خروش
از آن مان درست آمد ای نامجوی
که حق با حسین است و یاران اوی
بمانید گفتا درین جایگاه
که گویم پیام شما را به شاه
برفت و به شه گفت و فرمود شاه
بگو تا درآیند در پیشگاه
که بامن مرا این فرقه ی حق پرست
ببستند پیمان به روز الست
ولیکن پیاده بدین سو همه
خرامند آهسته بین همهمه
کنند آن دلیران با داد و برد
برون از تن خویش ساز نبرد
که ترسم حریمم هراسان شوند
ز خواب اندر آیند و ترسان شوند
سپهبد پیام شه راستین
چو گفتا بدان نامداران دین
پیاده روان سوی شاه آمدند
همه با لبی عذرخواه آمدند
پذیرفتشان شاه یزدانشناس
بدان کارشان خواند لختی سپاس
همه باز ماندند درآن سپاه
که تا جان نمودند قربان شاه
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۲۲
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:بخش ۱۲۲ - فرستادن امام(ع)درشب عاشورا شاهزاده علی اکبر را با جمعی دیگر به آوردن آب
گوهر بعدی:بخش ۱۲۴ - خواندن امام اشعار چند در بی وفایی دنیا
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.