۱۹۶ بار خوانده شده

بخش ۲۱ - شهادت عروس وهب در بالین شوهر نامور

شد آن پرده گی چون سوی پرده باز
زن آمد ببالین شوهر فراز

تن چاک چاکش به بر بر کشید
به زاری فغان از جگر برکشید

همی خون ز گلگون تنش برگرفت
بمالید برموی روی این شگفت

همی گفت کای مهربان شوی من
که خون تو شد غازه ی روی من

به جز من عروسی که دیده بگوی
که بر رخ نهد غازه از خون شوی

بدین غازه ی چهره روز شمار
بنازم همی پیش پروردگار

بر پاک پیغمبر (ص) راستین
فشانم به حوران خلد آستین

به مینو چنان ترکتاز آورم
بر پاک زهرا نماز آورم

بگویم که ای پاک بانوی من
به قربان پور تو شد شوی من

پس آنگه کشید آن تن چاک پیش
گرفتش چو جان اندر آغوش خویش

همی گفت سروا بهارا گلا
من و از غمت ناله چون بلبلا

پس از تو مرا زندگانی مباد
به گیتی درون کامرانی مباد

نبشی تو باشد مرا زنده گی؟
زهی سخت جانی و شرمنده گی

بدش بنده ای شوم شمر پلید
بدو نعره ای از جگر بر کشید

که رو کار این مویه گر ساز طی
فرستش به جایی که شد شوی وی

ستمگر بیامد بزد برسرش
عمودی که پیوست با شوهرش

چرا ماندی ای بیوفا آسمان
پس از مرگ چونان شهیدان ممان

ممان خرم ای گلشن پرورگار
تو ای ابر بارنده جز خون مبار

مزن نغمه مرغا تو درگلستان
میافراز سرو قد از بوستان

سبک سرشکی کز جهان کام جست
دراین خاکدان جای آرام جست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۲۰ - انداختن سرو هب را به طرف مادرش و چگونگی رفتار آن زن با سعادت
گوهر بعدی:بخش ۲۲ - ذکر شهادت عمروبن خالد صید اوی رحمه الله علیه
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.