هوش مصنوعی:
این متن روایتگر داستان یک غلام دلیر است که پس از نبرد سخت و مجروح شدن، توسط دو شهزاده نجات داده میشود. یکی از شهزادگان به او اسب خود را میدهد تا به اردوگاه بازگردد، اما غلام قبل از رسیدن به مقصد جان میسپارد. شهزادگان بر او میگریند و سپس به میدان نبرد بازمیگردند.
رده سنی:
14+
متن دارای مفاهیم حماسی و صحنههای نبرد است که ممکن است برای کودکان کمسن مناسب نباشد. همچنین، استفاده از زبان شعری و کهن ممکن است برای درک کامل، نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی داشته باشد.
بخش ۴۷ - آمدن شاهزاده به بالین فیروزان
دمان زان سپس سبط خیرالانام
بیامد به بالین فرخ غلام
تن پاک او از زمین برگرفت
ابر پیش زین تکاور گرفت
چو لختی بدین گونه پیمود راه
که او را برد نیمه جان نزد شاه
چمان چرمه ی او زره باز ماند
چنان کش نیارست شهزاده راند
از آن رو که بس تشنه بدگامزن
صد و بیست تیرش نشسته به تن
از آن باره ناچار آمد به زیر
هم آمد فرود آن غلام دلیر
چو فرزند شیر خدا عون راد
به پور برادر نگاهش افتاد
که مانده پیاده خود و خسته اسب
دمان تاخت مانند آذر گشسب
عنان یکی باره ی راهوار
به دست اندر آمد سوی کارزار
به شهزاده فرمود تک برنشین
مراین باره ی بادپا رابه زین
نگون بنده ی خویش را برنشان
به لشگرگه شهریارش رسان
چو از عم نامی جوان این شنود
بسی نیک کردار او را ستود
نخستین بیامد به نزد غلام
که بنشاندش از بر تیز گام
بدیدش سپرده به جانان روان
رها گشته ازدامگاه جهان
بدو هر دو شهزاده گریان شدند
سپس هردوبر زین به یکران شدند
سرافراز عون جوان سوی شاه
شد و تاخت شهزاده بر رزمگاه
بیامد به بالین فرخ غلام
تن پاک او از زمین برگرفت
ابر پیش زین تکاور گرفت
چو لختی بدین گونه پیمود راه
که او را برد نیمه جان نزد شاه
چمان چرمه ی او زره باز ماند
چنان کش نیارست شهزاده راند
از آن رو که بس تشنه بدگامزن
صد و بیست تیرش نشسته به تن
از آن باره ناچار آمد به زیر
هم آمد فرود آن غلام دلیر
چو فرزند شیر خدا عون راد
به پور برادر نگاهش افتاد
که مانده پیاده خود و خسته اسب
دمان تاخت مانند آذر گشسب
عنان یکی باره ی راهوار
به دست اندر آمد سوی کارزار
به شهزاده فرمود تک برنشین
مراین باره ی بادپا رابه زین
نگون بنده ی خویش را برنشان
به لشگرگه شهریارش رسان
چو از عم نامی جوان این شنود
بسی نیک کردار او را ستود
نخستین بیامد به نزد غلام
که بنشاندش از بر تیز گام
بدیدش سپرده به جانان روان
رها گشته ازدامگاه جهان
بدو هر دو شهزاده گریان شدند
سپس هردوبر زین به یکران شدند
سرافراز عون جوان سوی شاه
شد و تاخت شهزاده بر رزمگاه
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۱۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:بخش ۴۶ - فرستادن امام علیه السلام محمد ابن انس
گوهر بعدی:بخش ۴۸ - مبارزت یوسف ابن حجار با شاهزاده ی عالیمقدار و رفتنش بدارالبوار
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.