هوش مصنوعی: این متن شعری است که در آن شخصی به نام قاسم به نزد امام حسن (ع) می‌آید و با حالت زار و نالان از او درخواست کمک می‌کند. او از امام می‌خواهد که به او توجه کند و دلش را نشکند، زیرا جوان و یتیم است. امام در پاسخ می‌گوید که این درخواست را نمی‌پذیرد و از او می‌خواهد که برود و او را بیشتر ناراحت نکند. در ادامه، قاسم نزد مادرش می‌رود و هر دو به حالت غمگین و نالان به سوگواری می‌پردازند.
رده سنی: 15+ این متن دارای مفاهیم عرفانی و مذهبی عمیق است و ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد. همچنین، لحن غمگین و محتوای عاطفی آن更适合 نوجوانان و بزرگسالان که توانایی تحلیل و درک چنین مفاهیمی را دارند.

بخش ۵۳ - خواهشگری مادرح قاسم

گرانمایه جفت شه دین حسن (ع)
بجنبید مردانه بر خویشتن

به پوزش بیامد بر شهریار
همی بد کنیزانه بر پای زار

بگفت ای ترا آفرینش غلام
جهان را همه چون برادر ....امام

تو دریای فیض خدایی عجب
که باز آید ازتو کسی تشنه لب

تویی کعبه ی حاجت ماسوای
چرا حاجتی راهلی ناروای

ترا قاسم زار نادیده کام
برادر پسر نیست باشد غلام

چوآمد زشه خواست اذن نبرد
چرا گشت نومید و رخساره زرد

همانا نه شایان ناورد بود
فدا گشتنت را نه در خورد بود

جوان و یتیم است مشکن دلش
به بزم شهیدان بده منزلش

مرا نیز ای شه به روز شمار
بر مادر خو مکن شرمسار

بدو شاه گفتا ازین بیشتر
مجوی اذن پیگار بهر پسر

نخواهد شد این تا مرا جان بود
تو این کار پنداری آسان بود

برو سوی خرگاه و چندین مکوش
مخواه از غم او مرا در خروش

دژم دل گسسته نفس ناامید
سوی پرده بانوی فرخ چمید

بیامد به نزد یتیم جوان
نگون گشت برخاک زار ونوان

همی غم فزود آن و این را به غم
بسی مویه کردند هردو بهم
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۱۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۵۲ - در اذن نبرد خواستن شاهزاده قاسم
گوهر بعدی:بخش ۵۴ - به یاد آمدن ح – قاسم را از وصیتنامه ی پدر بزرگوارش
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.