هوش مصنوعی:
این متن حماسی به توصیف رشادتها و نبرد دو برادر به نامهای فرخ و عباس در میدان جنگ میپردازد. آنها با شجاعت و نیروی بیهمتا میجنگند و صحنههای پرشور و عاطفی از رزم را به تصویر میکشند. متن همچنین به نقش آنها در دفاع از حق و عدالت اشاره دارد و تأثیر نبرد آنها بر جهان و آفرینش را توصیف میکند.
رده سنی:
15+
متن دارای صحنههای جنگ و خشونت است و ممکن است برای کودکان مناسب نباشد. همچنین، مفاهیم عمیق مذهبی و عاطفی آن برای درک بهتر به بلوغ فکری نیاز دارد.
بخش ۸۶ - رفتن ح سیدالشهدا به یاری برادر و جنگ آن دو برادر با سپاه کوفیان
برآورده برنده تیغ دوسر
برآن لشگر گشن شد حمله ور
سپه راسراسر زهم بردرید
به نزدیک فرخ برادر رسید
بدوگفت بنمای ای شهسوار
علم در پس و پشت من استوار
که تا من سپه رابه تیغ پدر
کنم ازتو دور ای یل نامور
دو فرخ برادر به نیروی هم
نمودند شمشیر و بازو علم
یکی همچو قهر جهان آفرین
یکی همچو کوشنده ضرغام دین
یکی دست او دست پروردگار
یکی تیغ او مظهر ذوالفقار
یکی صاحب صور نوبت زنش
گذشته زعرش برین گرزنش
یکی قابض روح ترسان از او
دل آفرینش هراسان از او
یکی پور دخت رسول امین (ص)
یکی راد فرزند حبل المتین
یکی مصطفی را جگر بند بود
یکی مرتضی (ع) را همانندبود
ببین تا چه رو داد بر خافقین
زپیکار عباس و رزم حسین
دل آسمان از نهیب آب شد
زمین همچو دریای سیماب شد
همه آفرینش شد آسیمه سر
ملایک بگفتند بر یکدگر
که ایدون بپاشد قوام جهان
نماند نشانی زنام جهان
سرانگشت حیرت گزان جبرئیل
همی گفت کای کردگار جلیل
ندیدم چنین کوشش و کارزار
نه از حمزه نز حیدر تاجدار
که این دو برادر در این دشت کین
کنند ای خدای جهان آفرین
گر این هردو نام آور کامیاب
نبودند از تشنه کامی کباب
نماندی یکی زنده از این سپاه
دراین روز و این دشت واین رزم گاه
دریغا که این هردو شیر ژیان
ندارند از تشنه کامی توان
برآن لشگر گشن شد حمله ور
سپه راسراسر زهم بردرید
به نزدیک فرخ برادر رسید
بدوگفت بنمای ای شهسوار
علم در پس و پشت من استوار
که تا من سپه رابه تیغ پدر
کنم ازتو دور ای یل نامور
دو فرخ برادر به نیروی هم
نمودند شمشیر و بازو علم
یکی همچو قهر جهان آفرین
یکی همچو کوشنده ضرغام دین
یکی دست او دست پروردگار
یکی تیغ او مظهر ذوالفقار
یکی صاحب صور نوبت زنش
گذشته زعرش برین گرزنش
یکی قابض روح ترسان از او
دل آفرینش هراسان از او
یکی پور دخت رسول امین (ص)
یکی راد فرزند حبل المتین
یکی مصطفی را جگر بند بود
یکی مرتضی (ع) را همانندبود
ببین تا چه رو داد بر خافقین
زپیکار عباس و رزم حسین
دل آسمان از نهیب آب شد
زمین همچو دریای سیماب شد
همه آفرینش شد آسیمه سر
ملایک بگفتند بر یکدگر
که ایدون بپاشد قوام جهان
نماند نشانی زنام جهان
سرانگشت حیرت گزان جبرئیل
همی گفت کای کردگار جلیل
ندیدم چنین کوشش و کارزار
نه از حمزه نز حیدر تاجدار
که این دو برادر در این دشت کین
کنند ای خدای جهان آفرین
گر این هردو نام آور کامیاب
نبودند از تشنه کامی کباب
نماندی یکی زنده از این سپاه
دراین روز و این دشت واین رزم گاه
دریغا که این هردو شیر ژیان
ندارند از تشنه کامی توان
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۲۱
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:بخش ۸۵ - گرفتن حضرت عباس طاویه مادیان امام حسن (ع) را از غلام مادر و کشتن او
گوهر بعدی:بخش ۸۷ - آب بردن ح – ابوالفضل علیه السلام به خیام
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.