۱۸۰ بار خوانده شده

بخش ۱۲ - آمدن سید مظلوم به میدان

سمند سرافراز پر باز کرد
سوی پهنه چون باز پرواز کرد

بنگرفتی اش گر عنان شاه دین
به هم در نوشتی سپهر زمین

عقابی شد آن باره ی باد پای
به زینش همایی سرش عرش سای

ویا خود بدان باره گی کوه طور
تجلی درو کرده از عرش نور

چو آمد به نزدیک لشگر فراز
بزد بر زمین نیزه ی شست باز

بزد تکیه بر آن شه ارجمند
سوی لشگر آورد آوا بلند

بفرمود: کای مردم زشتخوی
زکین با جهان آفرین جنگجوی

زیزدان چرا روی بر کاشتید؟
سوی اهرمن گام بگذاشتید

زکین شما مردم نابکار
سرآمد به شیر خدا روزگار

حسن (ع) رابه کوزه در الماس ناب
بسودید تا زان بنوشید آب

هم اکنون پی کشتن من که هست
پدرم آن شهنشاه یزدان پرست

سوار و پیاده شدید انجمن
به خون خوردن من گشاده دهن

گذشتید ز آیین یزدان خویش
به خوشنودی این دو تن زشت کیش

یکی آن عبیدالله بد نژاد
که ازباب و مامش خدا نیست شاد

دگر پور سعد بداختر که کرد
به کین من این دشت را پر زمرد

گناهی مرا نیست اندر جهان
به جز آن که دارم نژاد از مهان

همی کرده ام فخرها از نیا
دگر از پدرم آن شه اولیا

از این گفته هرگز نگردم خموش
کنون نیز گویم اگر هست گوش

به از آفرینش نیای من است
پس آن باب خیبر گشای من است

من آن شهریار بلند افسرم
که دخت پیمبر بود مادرم

من آنم که از گوهر آزاده ام
منم نقره ای کز طلا زاده ام

منم آن بلند اختر نور تاب
که مامم مه است و پدر آفتاب

منم آن ثمین گوهر آبدار
که زادم ز او لؤلؤ شاهوار

پدرم آن ظفرمند بدر و حنین
زشمشیرش اسلام را زیب وزین

ببرید با تیغ آتشفشان
رگ گردن بد گهر سرکشان

به پا داشت با شهریار حجاز
برای خدا در دو قبله نماز

زخردی بتان را ستایش نکرد
به جز یک خدا را نیایش نکرد

منم یک تن از پنج آل عبا
بود قهر و مهرم سموم و صبا

به گیتی شه اهل بینش منم
همان مرکز آفرینش منم

بود عم من جعفر نامور
که دادش خدا از زمرد دو پر

در آن گرم هنگامه ی واپسین
که همچون مس تفته گردد زمین

نماییم از کوثر و سلسبیل
من و باب بر دوستانمان سبیل

ببوسیده احمد(ص) گل روی من
مرا خوانده ریحانه ی خویشتن

بسی بوسه داده مرا بر گلوی
فزون سوده رخساره بر روی و موی

مرازاد چون پاک مادر بتول (ع)
مزیدم لبن از لبان رسول (ص)

از آن گفت آن خسرو عالمین
حسین (ع) از من است و منم از حسین (ع)
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۱۱ - رفتن امام تشنه کام به جانب میدان و آمدن سکینه ی مظلو مه به وداع پدر
گوهر بعدی:بخش ۱۳ - داستان بچه آهویی که صیادی به پیغمبر هدیه می دهد
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.